مطالب مفید و کاربردی

از مطالب بهره بگیرید و برای ما نظر خود را ثبت کنید

image

سیاست واگذاری سهام به کارکنان (Employee Stock Ownership Plan – ESOP)

سیاست واگذاری سهام به کارکنان (Employee Stock Ownership Plan ESOP) یکی از روش‌های جبران خدمات است که از تئوری‌های اقتصاد و اقتصاد رفتاری تأثیر می‌پذیرد. این سیاست به کارکنان امکان می‌دهد تا مالک بخشی از شرکت شوند و از رشد و سودآوری آن بهره‌مند شوند. چندین تئوری اقتصادی می‌توانند این سیاست را توضیح دهند: 

۱. نظریه نمایندگی (Agency Theory) جنسن[1] و مکلینگ[2]

مسئله نمایندگی زمانی ایجاد می‌شود که بین مالکان (سهامداران) و مدیران یا کارکنان تضاد منافع وجود داشته باشد. 

کاربرد در واگذاری سهام: با دادن مالکیت بخشی از شرکت به کارکنان، تضاد منافع کاهش می‌یابد، زیرا آن‌ها مانند سهامداران رفتار کرده و برای افزایش ارزش شرکت تلاش بیشتری خواهند کرد. 

۲. نظریه انگیزه و تلاش (Effort-Reward Theory) لازیر و روزن 

این نظریه پیشنهاد می‌دهد که افراد تلاش خود را بر اساس انتظاراتشان از پاداش تنظیم می‌کنند. 

کاربرد در واگذاری سهام: اگر کارکنان بدانند که با افزایش ارزش شرکت، سهام آن‌ها نیز ارزشمندتر می‌شود، انگیزه بیشتری برای کار مؤثر و افزایش بهره‌وری خواهند داشت. 

 

۳. نظریه پاداش‌های معوق و تخفیف زمانی (Hyperbolic Discounting) تالر [3]

این نظریه نشان می‌دهد که افراد معمولاً پاداش‌های فوری را به پاداش‌های بلندمدت ترجیح می‌دهند. 

کاربرد در واگذاری سهام: بسیاری از برنامه‌های ESOP شامل یک دوره انتظار (Vesting Period) هستند که کارکنان را به ماندن در شرکت برای دریافت مزایای آتی تشویق می‌کند. این ساختار باعث کاهش ترک کار و افزایش تعهد کارکنان می‌شود. 

۴. نظریه چشم‌انداز (Prospect Theory) کانمن[4] و تورسکی[5] 

این نظریه نشان می‌دهد که افراد به زیان حساس‌تر از سود هستند. 

کاربرد در واگذاری سهام: اگر ارزش سهام کاهش یابد، کارکنان این کاهش را به‌عنوان زیان درک کرده و ممکن است نارضایتی ایجاد شود. به همین دلیل، شرکت‌ها معمولاً   گزینه‌های خرید سهام با قیمت ثابت (Stock Options with Strike Price)   را پیشنهاد می‌دهند تا از زیان جلوگیری شود. 

۵. نظریه ناهنجاری بازارها و توهم پولی (Money Illusion) شیلر[6]

این نظریه می‌گوید که افراد همیشه به‌درستی ارزش واقعی پول و سرمایه را درک نمی‌کنند. 

کاربرد در واگذاری سهام: کارکنان ممکن است سهام را بیشتر از افزایش نقدی حقوق ارزش‌گذاری کنند، حتی اگر در نهایت همان مقدار سود ببرند. این موضوع می‌تواند شرکت‌ها را به استفاده از واگذاری سهام به‌جای افزایش دستمزد تشویق کند. 

۶. نظریه انگیزش درونی و بیرونی (Self-Determination Theory) دسی[7] و رایان[8] 

این نظریه توضیح می‌دهد که پاداش‌های مالی ممکن است انگیزه درونی را کاهش دهد. 

کاربرد در واگذاری سهام: اگر سهام به‌عنوان بخشی از یک فرهنگ سازمانی و ایجاد حس مالکیت ارائه شود، می‌تواند علاوه بر انگیزه مالی،   احساس تعلق و تعهد سازمانی   را نیز تقویت کند. 

۷. نظریه مقایسه اجتماعی و انصاف (Equity Theory) آدامز[9] 

این نظریه بیان می‌کند که افراد پرداخت‌ها و پاداش‌های خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. 

کاربرد در واگذاری سهام: اگر برخی کارکنان سهام دریافت کنند و برخی دیگر خیر، ممکن است احساس نابرابری ایجاد شود. بنابراین، طراحی سیاست شفاف و عادلانه برای تخصیص سهام ضروری است. 

نتیجه‌گیری 

سیاست واگذاری سهام به کارکنان از دیدگاه اقتصادی می‌تواند انگیزه‌ها را افزایش داده، تعهد سازمانی را تقویت کند و بهره‌وری را بالا ببرد. بااین‌حال، برای موفقیت این سیاست باید به عواملی مانند طراحی عادلانه، دوره‌های انتظار، و مدیریت انتظارات کارکنان توجه شود تا از نارضایتی و تأثیرات منفی جلوگیری شود.

 

منابع

 

1. Adams, J. S. (1965).  Inequity in social exchange . In L. Berkowitz (Ed.),   Advances in Experimental Social Psychology   (Vol. 2, pp. 267-299). Academic Press

2. Deci, E. L., & Ryan, R. M. (1985).  Intrinsic motivation and self-determination in human behavior . Springer Science & Business Media

3. Jensen, M. C., & Meckling, W. H. (1976).  Theory of the firm: Managerial behavior, agency costs and ownership structure .   Journal of Financial Economics, 3  (4), 305-360

4. Kahneman, D., & Tversky, A. (1979).  Prospect theory: An analysis of decision under risk .   Econometrica, 47  (2), 263-292

5. Lazear, E. P., & Rosen, S. (1981).  Rank-order tournaments as optimum labor contracts .   Journal of Political Economy, 89  (5), 841-864

6. Richard H. Thaler (1981). Some Empirical Evidence on Dynamic Inconsistency .   Economics Letters, 8  (3), 201-207

7. Richard H. Thaler & Cass R. Sunstein (2008).  Nudge: Improving Decisions About Health, Wealth, and Happiness . Yale University Press

8. Schiller, R. J. (2000).  Irrational Exuberance . Princeton University Press.

 

 

 

 



[1] Michael C. Jensen

[2] William Meckling

[3] Richard Thaler

[4] Daniel Kahneman

[5] Amos Tversky

[6] Robert J. Shiller

[7] Edward L. Deci

[8] Richard M. Ryan

[9] John Stacey Adams

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمت های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *