چگونه مفاهیم "پوست در بازی" با انگیزههای بلندمدت مانند ESOP و جبران خدمات کارکنان از دیدگاه مالی و منابع انسانی ارتباط دارند
ریسک شخصی و مالکیت
تالب تأکید میکند که
کسانی که مسئول نتایج هستند باید ریسکها را نیز بپذیرند. در زمینه جبران خدمات، ESOPها و انگیزههای مبتنی بر
سهام، منافع مالی کارکنان را با عملکرد شرکت هماهنگ میکنند. اگر شرکت موفق باشد،
کارکنان نیز موفق خواهند بود؛ اگر شرکت شکست بخورد، آنها هم ضرر خواهند کرد. این
موضوع برای مدیران اجرایی یا کارکنانی که در نقشهای تصمیمگیری هستند، بسیار
تأثیرگذار است، زیرا سهم آنها در شرکت، آنها را ترغیب میکند که از اقدامات
پرریسک یا کوتاهمدت که ممکن است به ثبات بلندمدت کسبوکار آسیب بزند، اجتناب کنند.
دیدگاه منابع انسانی: از دیدگاه منابع انسانی،
اجرای ESOPها نشاندهنده تعهد به
هماهنگی اهداف کارکنان با رشد شرکت است. این رویکرد حس مالکیت را ترویج میدهد و
کارکنان را تشویق میکند که به تفکر بلندمدت بپردازند، نه اینکه تنها به
دستاوردهای کوتاهمدت یا ارتقاء فردی خود توجه کنند.
دیدگاه مالی: برای کارکنان، ESOPها بهعنوان یک سرمایهگذاری
بلندمدت عمل میکنند که احتمالاً با گذشت زمان افزایش مییابد. این رویکرد،
نگهداری کارکنان را تشویق کرده و چرخش نیرو را کاهش میدهد، زیرا کارکنان ترغیب میشوند
که بمانند و به موفقیت بلندمدت شرکت کمک کنند. از دیدگاه مالی، شرکت کارکنان
متعهدتر و فعالتری دارد که احتمالاً باعث بهبود بهرهوری، نوآوری و عملکرد کلی میشود.
- انگیزهها و تغییر رفتار
یکی از نکات اصلی طالب این
است که انگیزهها رفتار را شکل میدهند. اگر پاداشها کوتاهمدت یا از اهداف کلی
شرکت جدا شده باشند، ممکن است کارکنان ترغیب شوند که به طور بیاحتیاطانه یا با
تمرکز بر نتایج فوری عمل کنند. با ESOPها و سایر انگیزههای بلندمدت، شرکت
ذهنیت خلق ارزش بلندمدت را ترویج میکند، زیرا کارکنان از رشد مستمر بهرهمند میشوند.
دیدگاه منابع انسانی: از دیدگاه منابع انسانی،
انگیزههای بلندمدت مانند ESOPها
میتوانند فرهنگ سازمانی را هدایت کنند. این اطمینان میدهد که کارکنان در حال فکر
کردن به آینده شرکت هستند، نه تنها به حقوق بعدی یا ارتقاء خود. این همچنین همکاری
را تقویت میکند، زیرا کارکنان احتمالاً بیشتر تمایل دارند به یکدیگر کمک کنند تا
موفق شوند، اگر که سهمی مشترک در عملکرد شرکت داشته باشند.
دیدگاه مالی: از نظر مالی، ESOPها به کارکنان پاداش ملموس
و قابل اندازهگیری برای کارشان میدهند که با رشد شرکت، افزایش مییابد. این میتواند
منجر به رضایت بالاتر کارکنان شود، زیرا آنها احساس میکنند که مستقیماً در
موفقیت مالی شرکت سهیم هستند. از دیدگاه کلیتر سازمانی، ESOPها ممکن است نیاز به
انگیزههای مبتنی بر حقوق را کاهش دهند، به ویژه در شرکتهایی که بر عملکرد
بلندمدت تمرکز دارند.
- تفکر بلندمدت در مقابل
دستاوردهای کوتاهمدت
طالب تفکر بلندمدت را با
آسیبهایی که انگیزههای کوتاهمدت میزنند، مقایسه میکند، بهویژه در بخشهای
مالی یا سازمانهایی که به درآمدهای فصلی توجه میکنند. ESOPها به گونهای طراحی شدهاند
که به بلندمدت توجه کنند، به این معنا که آنها کارکنان را تشویق میکنند که بر
رشد پایدار تمرکز کنند و فرهنگ صبر و تابآوری را ترویج میدهند.
دیدگاه منابع انسانی: دپارتمانهای منابع
انسانی میتوانند از ESOPها برای جذب و حفظ
استعدادهای برتر استفاده کنند، به ویژه کسانی که به دنبال ایجاد تأثیر بلندمدت بر
سازمان هستند. کارکنانی که بخشی از شرکت را دارند، کمتر احتمال دارد که ترک کنند
یا به دنبال فرصتهای کوتاهمدت باشند، که منجر به نیروی کاری باثباتتر میشود.
دیدگاه مالی: برنامههای انگیزشی
بلندمدت، مانند ESOPها، با شیوههای مالی درست
همسو هستند زیرا آنها به ساختن آینده شرکت کمک میکنند و در عین حال وسوسه برای
مهندسی مالی کوتاهمدت را کاهش میدهند. کارکنان انگیزه دارند که بر استراتژیهایی
تمرکز کنند که ارزش شرکت را در طول زمان افزایش دهند، مانند نوآوری، وفاداری
مشتریان و مشارکت کارکنان، که منجر به سودآوری پایدار میشود.
- عدالت و تقارن نامتقارن
طالب تأکید میکند که
تصمیمگیرندگان باید عواقب اقدامات خود را ببینند، نه فقط پاداشها را. در سازمانهایی
که "پوست در بازی" ندارند، مدیران اجرایی ممکن است ریسکهایی را بپذیرند
که به آنها آسیبی نمیزند اما میتواند به شرکت یا کارکنان آسیب بزند. با ESOPها و جبران خدمات مبتنی بر
سهام، این تقارن نامتقارن اصلاح میشود زیرا کارکنان و رهبران به طور مشترک هم
ریسک و هم پاداش تصمیمات خود را میپذیرند.
دیدگاه منابع انسانی: از دیدگاه منابع انسانی،
ایجاد سیستمی که در آن همه، از مدیران اجرایی تا کارکنان، "پوست در
بازی" دارند، حس عدالت را تقویت میکند. این اطمینان میدهد که تیم رهبری
تشویق نمیشود که ریسکهایی بپذیرد که میتواند برای کارکنان یا سهامداران مضر
باشد. همچنین این اطمینان را ایجاد میکند که منافع کارکنان بیشتر با اهداف شرکت
هماهنگ است.
دیدگاه مالی: از نظر مالی، عدالت و
تقارن نامتقارن در جبران خدمات کمک میکند تا از ریسکهایی که ممکن است مدیران
اجرایی برای حداکثر کردن پاداشهای خود انجام دهند اما به سلامت بلندمدت شرکت آسیب
بزند، جلوگیری شود. ESOPها تعادلی ایجاد میکنند،
بنابراین رهبران نمیتوانند بدون در نظر گرفتن عواقب برای کارکنان، سریعاً پول خود
را برداشت کنند.
- ساخت تابآوری و پایداری
طالب به ایده ایجاد سیستمهای
"ضدFragile"
اشاره میکند—سیستمهایی که از بحرانها قویتر میشوند.
شرکتهایی که کارکنان را با ESOPها
تشویق میکنند، در موقعیت بهتری برای بقا و رشد در زمانهای چالشبرانگیز هستند،
زیرا کارکنان تنها شرکتکنندگان منفعل نیستند بلکه ذینفعان فعال هستند. زمانی که
شرکت با دوران سختی روبرو میشود، کارکنان با سهم مالکیتی، احتمالاً اقدامات
پیشگیرانه برای تثبیت کسبوکار انجام میدهند، که منجر به بازیابی و رشد آینده میشود.
دیدگاه منابع انسانی: رهبران منابع انسانی میتوانند
با ادغام انگیزههای بلندمدت، فرهنگی مقاوم را تقویت کنند. کارکنانی که سهام در
شرکت دارند، احتمالاً در زمانهای سخت درگیرتر هستند زیرا آنها چیزهای بیشتری
برای از دست دادن و به دست آوردن دارند. این میتواند به معنای روحیه بالاتر، حل
مسئله بهتر و نوآوری بیشتر در زمانهایی باشد که شرکت تحت فشار است.
دیدگاه مالی: از نظر مالی، کارکنانی که
در موفقیت بلندمدت شرکت سرمایهگذاری کردهاند، احتمالاً سختتر کار خواهند کرد تا
اطمینان حاصل کنند که شرکت نسبت به تغییرات بازار یا رکود اقتصادی مقاومتر میشود.
زمانی که کارکنان بخشی از شرکت را دارند، اقدامات آنها میتواند مستقیماً بر ثبات
آن تأثیر بگذارد و نیاز به سرمایه خارجی یا اقدامات شدید کاهش هزینهها را کاهش
دهد.
نتیجهگیری:
با پیوند دادن جبران خدمات
کارکنان به عملکرد شرکت از طریق انگیزههای بلندمدت مانند ESOPها، کسبوکارها منافع
نیروی کار خود را با اهداف کلی پایداری و رشد هماهنگ میکنند. از دیدگاه طالب، این
رویکرد "پوست در بازی" اطمینان حاصل میکند که مسئولیتپذیری وجود دارد،
ذهنیت بلندمدت ترویج میشود و سازمانی عادلانهتر و مقاومتر ایجاد میشود.
نظر دهید